کتاب فلسفه 300 سال اخير غرب را به زبانی ساده و روان معرفی کرده است.
در اين كتاب اندیشههای مهمترين فيلسوفان دوره روشنگری تا امروز به اختصار معرفی شده است.
كتاب حاضر مهمترين آثار فلسفي و اصطلاحات دوره روشنگری تا امروز را معرفي كرده و آنها را به مختصرترين شكل توضيح داده است. به همين دليل فهميدن آن به پيشزمينه خاص فلسفي احتياج ندارد.
فصل اول به دوران باستان و مسيحيت برميگردد؛ به ۲۵۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح؛ در اين دوره سه فيلسوف بزرگ، شور و هيجان بسيار در تاريخ فلسفه ايجاد كردند. «سقراط»، «افلاطون» و «ارسطو».
فصل دوم به فلسفه سدههاي نخستين عصر جديد و دوره روشنگري ميپردازد؛ عصر گام نهادن به راه بلوغ فكري. «رنه دكارت»، «باروخ اسيپينوزا»، «ديويد هيوم»، «ايمانوئل كانت»، «ولتر»، «ژان ـ ژاك روسو» و «جان لاك» از فيلسوفان اين دوره محسوب ميشوند كه در اين بخش از كتاب، ديدگاههايشان بيان شده است.
فصل سوم به استادان انديشه و امر مطلق ــ يعني فلسفه ايدهآليسم آلماني ــ اختصاص دارد. «يوهان گوتليب فيشه»، «فريدريش ويلهلم يوزف شلينگ»، «گئورگ فريدريش هگل» از نمايندگان اصلي ايدهآليسم آلماني به شمار میروند.
فصل چهارم متعلق است به سده ۱۹ ميلادي؛ قرن ايدئولوژيها و نظريههاي اجتماعي.
فصل پنجم از نگاهي نو به جهان و انسان در اواخر سده ۱۹ ميلادي سخن ميگويد؛ «آرتور شوپنهاور»، «فريدريش نيچه» و «زيگموند فرويد» از فيلسوفان اين دوره هستند.
فصل ششم از نسيمي تازه در متافيزيك آغاز سده ۱۹ ميلادي سخن ميگويد. فلسفه زندگي، پديدارشناسي و فلسفه اگزيستانس. فيلسوفان اين دوره،«هانري برگسون»، «ادموند هرسل»،«ماكس شلر»، «مارتين هايدگر»، «ژان پل سارتر»، «سيمون دو بووار» و «آلبركامو» هستند.
فصل هفتم به پايان سده ۱۹ و آغاز سده ۲۰ ميلادي ميپردازد؛ فلسفه در مرزهاي منطق و علم؛ راههاي فلسفه تحليلي. «برتراند راسل»، «لودويگ وينگنشتاين» و «كارل ريموند پوپر» از فيلسوفان اين دوره محسوب ميشوند.
در فصل هشتم به «كنش» خردمندانه در نبرد ايدئولوژيها ميرسيم؛ «نئوماركسيسم»، «نئوليبراليسم»، «اجتماعباوري» و اخلاق گفتوگويي. «گئورگ لوكاچ» و «ارنست بلوخ» در اين دوره جاني تازه در ماركسيسم پدید آوردند. «كارل پوپر» و «هانا آرنت» مجسمه آزادي فلسفي را ساختند. «يورگن هابرماس» و «جان رالز» نيز از ديگر فيلسوفان اين دوره بودند كه هر يك در زمينههاي روشنگري فلسفه نظرهاي خود را ارائه كردند.
ـ و درآخرين فصل ــ يعني فصل نهم كتاب ــ به آخرين دهههاي سده بيستم پرداخته شده است؛ دورهاي كه چهلتكههايي در رهيافتهاي فلسفه شكل گرفت كه به رغم ناروشني و رنگارنگي، به آن برچسب مدرن زده شد. پستمدرن در لغت به معني «بعد از مدرنيته» آمده است. «ژان فرانسوا ليوتار» اين مفهوم را وارد فلسفه كرد. «ميشل فوكو»، «ژاك دريدا» (سر حلقه متفكران پست مدرن)، «پل فايبراند»، (آشوبگر خيمه علم) و «ريچارد رورتي» (فيلسوف فروتني) از فيلسوفان اين دوره هستند.
كتاب «نگاه اجمالي به فلسفه از روشنگري تا امروز» از نسخه اصلي آن ــ زبان آلمانی ــ به فارسی برگردانده شده است.
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
فلسفه
|