بهطورکلی سازمان و اتحادیهی کارگری، سازمانی است، داوطلبانه و مستقل، متشکل از کارگران یک حرفه یا یک صنعت، صرفنظر از تفاوتهای عقیدتی، سیاسی، مذهبی، جنسی و نژادی که بهمنظور تامین و حمایت از منافع گروهی و اعتلای موقعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان ایجاد میشود. سازمانهای کارگری در کشورهای مختلف عناوین گوناگون دارند؛ مثلا در انگلستان عناوین این سازمانها عبارتند از: اتحادیه، فدراسیون، کنفدراسیون؛ در فرانسه، سندیکا، فدراسیون و کنفدراسیون؛ و در ایران انجمن صنفی، کانون و کانون عالی.
پارهای از مورخان، انجمن یا اتحادیههای قرون وسطایی صنعتگران و اربابان حرف را به منزلهی پایههای اولیه و منشاء سازمانهای کارگری بعدی تلقی نمودهاند، لکن اعضاء اتحادیههای صنفی قرون وسطی به هیچ وجه افرادی نبودهاند که شخصا و پنهانی در حرفهی مربوطه کار نمایند، بلکه اغلب کارفرمایانی بودند که به کارگران نسبتا معدود خود (بین ۲ الی ۱۲ نفر) مزد میپرداختند و حتی اجتماعات مربوط به کارگران ماهر قرون وسطایی را نمیتوان بهعنوان اسلاف بلاواسطه و مستقیم اتحادیههای کارگری پذیرفت.
مسلّم است که اجتماعات مربوط به کارگران از نیازمندی به حمایت متقابل سرچشمه گرفته و توسعهیافته است. در واقع همبستگیها و فعالیت سازمانهای کارگری، عملا از زمانی آغاز شده است که ضمن احساس «اشتراک منافع» و «سرنوشت مشترک»، تباینی دائمی بین ارباب و خدمتگزار (و به عبارتی کارگر و کارفرما) رو به فزونی گذاشت. مخصوصا از زمانی که دست صنعتگران از تملک اغلب وسائل و ابزار مورد لزوم حرفه کوتاه و تهی ماند، این تباین و اختلاف آشکارتر گردید. البته این امر جنبهی حصری نداشته و در واقع یکی از نتایج پیشرفت انقلاب صنعتی بود که طی آن نیروی بخار، ماشین آلات جدید و سیستم کارخانه بهوجود آمد.
بنابراین توسعهی سازمانهای کارگری نتیجهای است از توسعهی بازار، تجارت و نیز رشد و توسعهی صنعت، که تولید انبوه و سازمان وسیع، استخدام تعداد زیادی از افراد و بسط ارتباطات متعدد کاری را به دنبال داشته است. نتیجهی مستقیم این رشد و توسعه، از یک طرف، قویتر شدن طبقهی سرمایهدار و ناتوانگردیدن فرد کارگر در مقام مذاکره با کارفرما و از طرف دیگر، رشد آگاهی طبقهی کارگر بوده است، طبقهای که با توجه به گستردگی و مهارت و تخصص اعضای خود میتواند با تشکل و همبستگی، قدرت زیادی به دست آورد و از منافع خویش در مقابل سرمایهدار دفاع کند.
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
علوم اجتماعی
|