فلاسفه کهن معتقد بودند که زيبايي اساسا از خواصي مانند تقارن و تناسب به وجود مي آيد. ارسطو اعتقاد دارد که فرم هاي اصلي زيبايي عبارتند از نظم و تقارن و تعين که علوم رياضي آن ها در درجات معيني مشخص مي کنند. آگوستين قديس که آثار خود را در قرن پنجم ميلادي نگاشته است مي گويد بر اثر تناسب است که اشيا زيبا جذاب به نظر مي رسند و اجزا همسنگ دو به دو در تقابل و توازن يکديگر قرار دارند.
برخي از متفکران معتقدند که ادراک زيبايي مخصوص موجوداتي است که از قواي عقلي و ذهني بالاتري برخوردارند و هنگامي که ارسطو به علوم رياضي اشاره مي کند مي خواهد همين نکته را برساند.
او مي گويد علوم رياضي نظم، تقارن و تعين را در درجات خاصي نشان مي دهند که ويژگي هاي اصلي زيبايي اند. ارسطو معتقد است که حيوانات در مورد لذات ناشي از درک هماهنگي و تناسب فاقد حسند و علت اين امر آن نيست که حواس آنان دقت لازم را ندارد، بلکه به خاطر آن است که از قواي عقلاني بايسته محرومند.
شناخت ماهيت زيبايي نه تنها براي کساني که درباره مفهوم آن به انديشه ورزي يا تامل فلسفي مي پردازند بلکه براي خود هنرمندان نيز جالب توجه و در خور اعتناست. چرا که ممکن است کاوش براي تعريف زيبايي به کاوش براي دستورالعمل دستيابي به هنر جذاب تبديل شود. هنرمند خلاق پس از آنکه چيستي زيبايي برايش مشخص شود مي داند چه بايد بکند يا دست کم چه چيزي ممکن است جذاب تر باشد و مخاطبان بيشتري را جلب نمايد.
این مدخل از دانشنامه فلسفه استنفورد اطلاعات ارزشمندی درباره مسائل مربوط به هنر و زیبایی و رابطه آن دو به دست میدهد.
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
فلسفه
|