فلسفهی تعلیموتربیت، زمانی آغاز شد که انسانها از جایگاه تربیت بهمثابه یک فعالیت خاص بشری، آگاه شدند. چراکه بود زمانی که جوامع ابتدایی بشریت، فاقد هرگونه اهداف بلندمدت و دیدگاههای پیچیدهای - که در دوران معاصر وجود دارد - بودند.
امروزه مطالعهی فلسفهی تعلیموتربیت ضرورتی حتمی به نظر میرسد؛ چراکه در دوران حساس انتقال قرار داریم. تغییر همواره وجود داشته، اما بهندرت سرعت زمان ما را داشته است. در چنین شرایطی، برای مردم آسانتر آن است که یا بدون تفکر دربارهی نتایج احتمالی، آن تحولات را بپذیرند، یا در مقابل تغییر مقاومت کنند و ارزشهای کهن را آن گونه که هست حفظ نمایند. فلاسفهی تربیتی، صرفنظر از هر نظریهای که دارند، به ما آموختند که این هر دو، نشدنی است. ازاینرو، معتقدند که بهترین شیوه برای دستیابی به حل مشکلات، استفاده از تفکر دقیق و انتقادی است.به یک معنا، اگر بپذیریم که فلسفه تعلیموتربیت، کاربرد آرای فلسفی در مسائل تربیتی است؛ لذا اقدامات تربیتی به اصلاح و پالایش اندیشههای فلسفی منجر میشود. از این دیدگاه، فلسفه تعلیموتربیت صرفاً، ابزاری برای نگریستن به اندیشههای دیگری نیست، بلکه وسیلهای است برای این که بیاموزیم چگونه از اندیشهها به بهترین شکل ممکن استفاده نماییم.
درست از همین روست که زمانی یک فلسفه تعلیموتربیت دارای اهمیت و ارزش است که مربیان تربیتی پی ببرند که باید درباره هر کاری که انجام میدهند، دقیقاً فکر کنند و کارها را در بافت رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه خود بینند. این امری است که در کتاب «فلسفه تربیت در اسلام»، دیده میشود. نویسندهی این کتاب، قرآن را بهعنوان تنها منبع اصلی فلسفه تربیت در اسلام، خود فرهنگ و منبع فرهنگساز برای حصول تربیت دانسته و تحولات نگرشی و فلسفی معاصر را با آن تطبیق نموده است. امری که در سهگام و سه مجلد برداشته شده است. این مجلد از کتاب، گام نخست آن است که خود در سه مرحله است: تبیین اهمیت پژوهش در فلسفه اسلامی، معرفی الگوی تعاملات انسان در فلسفه تربیت و سرانجام معرفی مبحث معرفتشناسی در تربیت اسلامی.
فصل اول: اهمیت پژوهش در فلسفه تربیت اسلامی
فصل دوم: الگوی رابطههای انسان، خالق، جهان، زندگی و آخرت در فلسفهی تعلیموتربیت اسلامی
فصل سوم: معرفت شناسی در تربیت اسلامی
فصل چهارم: یادداشتها و نتیجهگیری
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
علوم تربیتی
علوم تربیتی |