از نظر یونگ، روان تا حد زیادی ناخودآگاه است و اندیشۀ شخصی بهطورکلی با رشد خودآگاه در ارتباط میباشد. چیزی که هنوز وارد خودآگاه نشده است، معمولاً به شکل فرافکنی ،در دنیای بیرون تجربه میشود. ما خودمان را در افراد دیگر مییابیم؛ در اشیاء، مکانها و در تجربیاتی که در دنیای بیرون از ما هستند و حس میشوند. البته اگر این را قبول داشته باشیم، ما میتوانیم مشارکت خود را در تجربههایمان تشخیص دهیم و در این صورت، ما بخت و فرصت این را خواهیم داشت تا فرافکنی خود را اصلاح نماییم، در آن تعمق کنیم، در اختیارش بگیریم و آن را به آگاهی از خودمان تبدیل کنیم. بدین ترتیب شخصیت با چرخۀ مداومی از فرافکنی و اصلاح محتویات روان، رشد میکند. با این چرخه، ناخودآگاه ابراز میشود و سپس به صورتی درک شده، خودآگاه میگردد و با شخصیتی که در حال پیشرفت است، تلفیقشده تا در سطحی آگاهانه به درون بازگردد.
فصل ۱: خانه بازتابی از آیینۀ درون- ۱
فصل ۲: مکانهای خاص در دوران کودکی-۲۷
فصل ۳: بزرگ شدن؛ بیانی از خود در خانههای دوران بزرگسالی-۷۵
فصل ۴: ترکِ خانه؛ هرگز یا برای همیشه- ۱۲۷
فصل ۵: خودمان باشیم؛ تکامل خویشتنشناسی بهگونهای که در خانههایمان منعکسشده است -۱۷۳
فصل ۶: شریک زندگی؛ قدرت ساختن یک خانه در کنار یکدیگر-۲۱۳
فصل ۷: زندگی و کار؛ قلمرو، همجواری و حریم خصوصی در خانه- ۲۵۳
فصل ۸: کجا زندگی کنیم؟ خویشتنشناسی و مکان.- ۳۰۱
فصل ۹: خانۀ گمشده؛ گسستن از دلبستگیهای خانه-۳۴۹
فصل ۱۰: فراتر از خانه بهعنوان خود (ایگو)؛ ندای روح- ۳۹۵
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
هنر و معماری |
معماري و شهرسازی
معماري و شهرسازی |