دکارت را میتوان پدر فلسفه جدید غرب نامید. او با قضیه کوگیتو و نگاه ریاضیوار به جهان شهرت یافت.
برخی معتقدند ، از آنجا که دکارت به طور مشهوری اعلام کرده است ، "من فکر می کنم ، پس من هستم" ، علم غالبا از احساسات به عنوان منبع موجود واقعی یک فرد چشم پوشی می کند. حتی علوم اعصاب مدرن نیز تا همین اواخر تمایل داشته است که بر جنبه های شناختی عملکرد مغز تمرکز کند و احساسات را نادیده بگیرد.
این نگرش با انتشار خطای دکارت در سال 1995 شروع به تغییر کرد. آنتونیو داماسیو - "یکی از برجسته ترین متخصص مغز و اعصاب جهان" (نیویورک تایمز) - عقاید سنتی را در مورد ارتباط بین احساسات و عقلانیت به چالش کشید.
در این کتاب نویسنده خواننده را به یک سفر کشف علمی از طریق مجموعهای از مطالعات موردی سوق میدهد ، چیزی را که بسیاری از ما مدتهاست به آن شک داریم نشان می دهد: احساسات یک چیز لوکس نیستند ، آنها برای تفکر منطقی و رفتارهای عادی اجتماعی ضروری هستند.
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
فلسفه
|