مفهوم «شواهد» هم در معرفتشناسی و هم در فلسفه علم مفهومی محوری است، هرچند اصطلاح فنی فیلسوفان نیست. بلکه بیشتر وکلا، قضات، مورخان، دانشمندان، روزنامهنگاران و خبرنگاران از شواهد سخن میگویند. ازاینرو، به نظر میرسد مفهوم شواهد مبنای پیشانظری محکمتری نسبت به مفاهیم مختلف دیگری دارد که جایگاه مشابهی در فلسفه دارند. اما هم در داخل قلمرو فلسفه و هم در خارج از آن، اغلب از مفهوم شواهد برای ایفای چند نقش متمایز استفاده شده است.
اگرچه برخی از این نقشها مکملاند، بقیه دستکم قدری با هم تعارض دارند. نویسنده مدخل حاضر نشان میدهد اصلا معلوم نیست یک چیز بتواند همه آن نقشهای متنوعی را ایفا کند که در زمانهای مختلف انتظار میرفته که شواهد آنها را بهجا آورند.
در این مدخل، برخی از نقشهای نظری مفهوم شواهد بررسی میشود و همچنین برخی نسبتها بین این نقشها.
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
فلسفه
|